Purchasing: Can we bridge the gap between strategy and daily reality آیا میتوانیم شکاف میان استراتژ
دسته بندي :
علوم انسانی »
مدیریت
آیا میتوانیم شکاف میان استراتژی و واقعیتهای روزمره را
از میان برداریم؟
لینک دانلود مقاله انگلیسی
http://s8.picofile.com/file/8295297742/44397.pdf.html
چکیده: در مورد خرید
استراتژیک صحبتهای بسیاری شده است: منجر به شکلگیری گفتگوی استراتژیک شرکت میشود،
منابع مهمی را از خارج از شرکت به دست میآورد، نقشی حیاتی در دستیابی شرکت به
اهداف بلندمدت ایفا میکند؛ اما اجرا کردن این مقاصد نشان داده است که تبدیل این
مقاصد به حقیقت روزمره دشوار است. در مقاله، بر اساس روشی پژوهشی ترکیبی از روش
پژوهشی کمی و کیفی به همراه سطح تحلیلی تعبیهشده شامل سطح شرکت و طبقه، به
شناسایی مسیر میان مقاصد استراتژیک و عملکرد پایدار پرداختیم. به مرحلهی اجرا
درآوردن خرید استراتژیک بر نقش خرید در ارتباط میان عرضهکنندگان خارجی و مشتریان
داخلی تأثیر میگذارد و پیشرفت قابلیتهای یادگیری خرید را تضمین میکند، بنابراین
در اثر گذر زمان موفقیتهای حاصلشده کاهش مییابد. ما مشکلات کلیدی موجود در این
مسیر را شناسایی کردیم که عبارتاند از: کمبود وقت برای بازنگری، فقدان مقیاس،
فقدان ابعاد و انگیزههای ناهمگون. درنتیجه، راهنمایی عملی برای مدیران خرید ارائه
میدهیم تا از این مشکلات اجتناب کنند و قابلیتهای پویا پدیدآورند، این قابلیتها
در زمان مواجهه با تغییرات مداوم و غیرقابلپیشبینی حیاتی به شمار میآیند.
کلید واژه ها: خرید؛ برنامه ریزی
استراتژیک؛ قابلیت های پویا؛ یادگیری؛ ارتباط با تأمین کنندگان؛ خطر زنجیره تامین
1. نقش حیاتی
مدیر خرید تازهکاری
که مسئول تقریباً یک میلیارد یورو بهصورت سالانه است، ما را استخدام کرد تا به شناسایی موقعیت امور خرید و تدارکات در شرکت او
بپردازیم. بعدازاینکه در حوزههای عملیاتی
و سطوح سلسله مراتبی متفاوت مصاحبههایی انجام دادیم، به این نتیجه رسیدیم که
سازمانها تخصص کاهش قیمت بخشها را به رسمیت میشناسند، اما سهم عمده آن را در
استراتژی شرکت که نوآوری و راهکارهای مشتریان را مورد تأکید قرار میدهد، نادیده
میگیرند. این مسئله برای افراد حرفهای بلندپرواز که از مباحث مطرحشده در صنعت و
پتانسیل خرید استراتژیک بهخوبی مطلع هستند، مأیوسکننده است.
در بیشتر شرکتها،
عملکرد خرید تکاملیافته است و دیگر دارای عملکرد دفتری ندارد و بهصورت روزافزون
از عملکردی استراتژیک برخوردار شده است. در شرکتهای تولیدی، ارزش خرید در ارتباط
باارزش کالاهای فروختهشده تقریباً معادل 50%-70% است (ون ویل،2005). بهعلاوه،
میزان خدمات خریداریشده بهسرعت در حال رشد است. (الرام، تیت و بیلینگتون،2007).
درنتیجه، خرید استراتژیک از طریق مدیریت کنش گرا و بلندمدت روابط عرضهکنندگان
شرکت از استراتژی کلی شرکتی و ارزش پیشنهادی حمایت میکند (لاسن، کازینز، هندفیلد
و پیترسن،2009). خرید استراتژیک مؤلفهی کلیدی از نقش مدیریت زنجیرهی تأمین گستره تر است که اقدامات لجستیک را در تمامی سطوح
زنجیره یا شبکه را از مواد خام اولیه تا مشتریان نهایی شامل میشود.
بهطور مثال، شرکتهای
نوآور (مانند اپل، بی ام و) نیازمند امور تدارکاتی هستند که با پایهی عرضه همکاری
نزدیکی دارد و بر روی مشارکت زودهنگام عرضهکننده و ایجاد ظرفیت نرخ تولید و نه بر
قیمتها تمرکز دارد. از سوی دیگر، شرکتهایی که از طریق دارای بودن قیمت پایین
(مانند والمارت) یا از طریق هزینهی حداقلی عضویت (مانند اچ پی) رقابت میکنند،
نیازمند امور تدارکاتی هستند که قادر باشد قیمتهای قطعات اصلی و یدکی را به حداقل
برساند؛ بنابراین، بااینکه خرید استراتژیک تلقی میشود، اما احتمال این مسئله
بیشتر است که به بخشی از گفتگوی استراتژیک شرکت تبدیل شود و به دستیابی اهداف
بلندمدت منجر شود. از این لحاظ، خرید قابلیتی کلیدی است که نیازمند منابعی خارج از
شرکت است، بنابراین، منابعی بالقوه برای مزیت رقابتی پایدار است. (چن، پلراج،
لادو،2004)
بااینوجود، یافتههای اخیر
پژوهش خرید بینالمللی در مورد بیش از 600 کارشناس خرید ساکن در آمریکا و اروپا
(مراجعه کنید به پیوست) نشان داد که 47% از پاسخدهندهها هنوز معتقدند که خرید
بخشی از فرایند برنامه بریزی استراتژیک شرکت نیست و میزان عملکرد آن ازلحاظ کمک آن
در دستیابی به اهداف استراتژیک شرکت اندازهگیری نمیشود. بهعلاوه، 56% از این
کارشناسان بر این باور هستند که خرید بر روی مسائل بلندمدت که شامل ریسک و عدم
قطعیت است، تمرکز ندارد؛ بهعبارتدیگر، علیرغم اینکه آگاهیها در مورد مزایای
بالقوهی خرید استراتژیک افزایشیافته است، حقایق تکنیکی هنوز باحالت مطلوب فاصلهدارند.
به نظر میرسد که اجرای این ایده حیاتی است، اما این مسئله بهخوبی ثبتنشده است
(مودی،2001). درصورتیکه خرید استراتژیک بهخوبی اجرا نشود، ممکن است با
کاهش رقابت خرید شرکت، پیامدی منفی داشته باشد. بهطور مثال، شرکتهایی که علیرغم
تلاشهای قبلی مبنی بر ایجاد روابط مستقل مشترک بلندمدت، فروشندگان را با درخواستهایی
کوتاهمدت و هزینه محور تحتفشار قرار میدهند. درنتیجه، فروشندگان ممکن است تصمیم
بگیرند تا زنجیرههای عرضه تثبیتشده
-
راهنمای استفاده:
لینک دانلود مقاله انگلیسی
http://s8.picofile.com/file/8295297742/44397.pdf.html