مقاله علل توسعه نيافتگي مناطق روستايي

دسته بندي : علوم انسانی » علوم اجتماعی
مقدمه:
توسعه، که به تعبيري مي توان به گرايش بشر به تغيير و دستيابي به سطوح بالاتر و کيفيت بهتر زندگي اتلاق کرد، قدمتي به عمر بشر دارد. از ميان زمينه هاي متعدد توسعه، توسعه ي روستايي يکي از عمده مباحث در اين ميان بوده و در بسياري از کشورهاي جهان به ويژه در کشورهاي در حال توسعه که بخش زيادي از جمعيت آنها در روستاها زندگي مي کنند، مورد تأکيد است (قلي پور، 1385). با وجود اين، توسعه  روستايي در چند دهه اخير همواره يکي از دغدغه هاي اصلي توسعه در ايران و اکثر کشورهاي در حال توسعه بوده و در بسياري از کشورها، توسعه ي  روستايي راهبردي با اهميت براي تأمين نيازهاي اساسي از جمله غذا است؛ با اين وجود هنوز سهم جوامع روستايي جهان سوم از توسعه و پيشرفت بسيار اندک است (يدقار، 1383).در اين راستا، رشد و توسعه از سوي اقتصاددانان، جامعه-شناسان و محققان برخي از علوم به عنوان يک مقوله اجتماعي- اقتصادي مورد توجه قرار گرفته است. از جمله دشواري در بررسي توسعه اقتصادي و دگرگوني اجتماعي، مشخص کردن مفهوم توسعه و رشد بود. توسعه همان رشد اقتصادي نيست، توسعه جرياني چند بُعدي است که خود تجديد سازمان و سمت گيري متفاوت کل نظام اقتصادي و اجتماعي را بر عهده دارد. به عبارت ساده مي توان گفت با توجه به اين که هدف اصلي توسعه حذف نابرابري هاست، بهترين مفهوم توسعه، رشد همراه با عدالت اجتماعي است (قرخلو و حبيبي به نقل از هادر ، 1375). بنا به تعريف بانک جهاني ، توسعه  روستايي راهبردي است که براي بهبود زندگي اجتماعي و اقتصادي مردم فقير روستايي طراحي شده است. از اين رو، بايد به نحو مناسبي براي افزايش توليد و بالا بردن بهره وري تلاش شود (مختاري حصاري و زارعي‌دستگردي، 1386). توسعه و توسعه‌روستايي به معنا و مفهومي که امروزه از آن استفاده مي شود، مفهومي با سابقه است، هر چند که از لحاظ محتوا و کارکرد، به طور مداوم تغيير کرده است (فاضل نيا و همکاران به نقل از يوان ، 1389). فرآيند بهبود زندگي انسان به وسيله دانش هاي گوناگون هم چون روانشناسي، بهداشت، اقتصاد محيط  زيست و جامعه شناسي مورد توجه و بررسي بوده است. در ادبيات اقتصادي، بهبود در کيفيت زندگي به عنوان توسعه تلقي مي شود (کاستانزا  و همکاران، 2007). توسعه اجتماعي و به اصطلاح متداول تر، عمران جامعه روستايي بر ايجاد تحول و توسعه در تمام سطوح و اقشار اجتماعي و بر عموم زمينه هاي عملياتي مرتبط تأکيد دارد و تغيير و تکامل در نظام هاي اجتماعي و سازماندهي امور جامعه را ضروري مي داند. اين توسعه به منظور اصلاح و پيشرفت همه جانبه و يکپارچه منطقه، نيازمندي ها و تأمين اهداف و آرمان‌هاي آني و آتي مردم جهت‌گيري و پي‌ريزي مي شود (شهبازي، 1388). بنابراين، رشد و توسعه بسياري از کشورها در گرو ساماندهي عرصه هاي مناطق روستايي است (سعيدي، 1387). همچنين، امروزه از جغرافياي روستايي به عنوان اهرمي در برنامه‌ريزي‌هاي ملي، منطقه¬اي و محلي به منظور توسعه روستايي و در نهايت توسعه کشور استفاده مي‌شود (مهدوي، 1377). توجه به رهيافت ها و تعادل منطقه اي، کاهش ناهمگوني و نابرابري منطقه اي و بخشي سياست گذاري و برنامه ريزي منطقه اي براي توزيع هدف ها که بر حسب ويژگي هاي ساختاري امکانات و محدوديت هاي هر منطقه تغيير مي کند، مستلزم مطالعه و شناخت خصوصيات هر منطقه با توجه به جايگاه آن در کل نظام منطقه اي مي‌باشد (روزبهان، 1390).قرن بيست يکم در شرايطي آغاز شد که رشد فزاينده جمعيت و تأمين غذا يکي از دل مشغول هاي جهان به شمار مي رفت. بر اساس برآورد انجام شده تا سال 2025 جهان بايد جمعيت 3/8 مليارد نفري را تغذيه کند. اگر چه در حال حاضر غذاي کافي براي تغذيه تمام افراد توليد مي گردد، اما حدود 800 ميليون نفر به غذاي کافي دسترسي ندارند. در چنين شرايطي توسعه ي روستايي و کشاورزي با مسائل و مشکلات و چالش هاي متعددي مواجه گرديده که بايد براي آنها پاسخ مناسب جستجو شود. همچنين، آمار سرشماري سال 1390 نشان مي دهد، جمعيت کشور به 75 ميليون و 149 هزار و 669 نفر رسيده که اين تعداد  جمعيت در 21 ميليون و 185 هزار خانوار قرار دارند و نسبت زندگي شهري به روستايي هم به اين ترتيب است که 71 درصد جمعيت کشور شهري و 29 درصد در روستاها زندگي مي-کنند، که اين نشان‌گر افزايش جمعيت شهري در کشور است. در اين ميان، استان کهگيلويه و بويراحمد نيز داراي جمعيت 658629 نفر مي باشد که 310518 نفر در روستاهاي استان زندگي مي کنند و 121236 نفر از اين جمعيت روستايي در روستاهاي شهرستان بويراحمد سکونت دارند (مرکز آمار ايران، 1391).از طرف ديگر روستاها مرکز توليدات کشاورزي، دامي، صنايع دستي و کانون تأمين مايحتاج خوراکي جمعيت 75 ميليون نفري کشور به شمار مي آيند. به اعتباري مي توان آنها را کانون توليد ثروت و ارزش افزوده در کشور برشمرد، زيرا به رغم سرمايه گذاري اندک در مقايسه با شهرها، حدود يک سوم توليد ناخالص ملي کشور از آنها به دست مي آيد (سرتيپي پور، 1385).شايان ذکر است که اقتصاد کشورهاي جهان سوم از جمله کشور ما اغلب بر توليدات کشاورزي متکي است و فعاليت هاي کشاورزي هم در روستا انجام مي شود. لذا، از يک طرف به خاطر بهبود روش هاي سنتي توليد کشاورزي و بهره برداري بهينه از زمين و منابع توليد و توزيع محصولات کشاورزي و متعاقب آن کم کردن گرسنگي و محو فقر و از طرف ديگر، به منظور نوسازي اجتماعي و فرهنگي روستاها که خود منبعث از توجه به مسائل انساني و ضرورت هاي سياسي است، موضوع توسعه روستايي و اهميت آن آشکار مي شود. به همين دليل است که گفته مي شود مشکلات آينده جهان سوم اعم از بيکاري، فقر، کمبود درآمد، گرسنگي، کمبود توليد و غيره بايد در روستاها حل و فصل شود. بنابراين، توسعه روستايي به خاطر حل مشکلات مزبور و مخصوصاً برآوردن نيازهاي اساسي مردم روستايي از اهميت و اولويت خاصي برخوردار است (آسايش، 1388). همان طور که در بالا گفته شد، نه تنها از نظر وزن جمعيتي، بلکه از نظر اقتصادي نيز جامعه روستايي حائز اهميت است. روستاها به عنوان توليد کننده مواد غذايي هستند و همچنين روستاها از طريق توليد محصولات کشاورزي بخش قابل ملاحظه اي از مواد اوليه صنعت را تأمين مي کنند و بخش روستايي سهم قابل توجهي در اشتغال، توليد ناخالص ملي و اقتصاد کشورهاي در حال توسعه دارد و اکثريت مردم فقير در روستاها زندگي مي کنند (جمعه پور، 1389). اهميت روستاها به عنوان واحدهاي توليدي کوچک از اين نظر قابل توجه است که خالي از سکنه شدن هر يک از اين روستاها به معني تعطيلي يک واحد توليدي و تبديل جمعيت توليد کننده داراي شغل و مسکن به جمعيت مصرف¬کننده و فاقد شغل و سرپناه است (جمعه‌‌‌پور، 1389). تعداد جمعيت نه تنها بيان¬گر کميت يا وزن جمعيتي يک سکونتگاه سرزمين است، بلکه بازتاب عمل بسياري از ويژگي‌هاي طبيعي، فرهنگي، اجتماعي، اقتصادي و سياسي است (جمعه پور به نقل از مسيرا، 1389). اين در حالي است که، تجربه چند دهه اخير در زمينه توسعه و وضيعت جامعه روستايي نشان مي دهد که اين بخش از جامعه از جايگاه مناسبي برخوردار نبوده است. نگاه نابرابر به جامعه شهري و روستايي پيامدهاي نامناسبي همچون دوگانگي در سطح جامعه شهري و روستايي و سطوح منطقه اي، تشديد فقر در جامعه روستايي، موج مهاجرت به شهرها و تخليه روستاها، بدون استفاده ماندن بسياري از منابع توليد کشاورزي، کاهش ميزان توليد و افزايش وابستگي کشور به مواد غذايي وارداتي و بروز مشکلات شهري در مهاجرت گسترده روستاييان به شهرها، مشکلات جمعيتي ديگري را براي هر دو جامعه شهري و روستايي به همراه دارد (جمعه پور، 1386). لزوم ساماندهي و توزيع بهينه جمعيت در سطح کشور در راستاي بهره برداري مناسب از منابع و امکانات کشور از ديگر نکاتي است که اهميت توسعه روستايي را روشن مي‌سازد. در وضع موجود، استقرار جمعيت کشور به شکل موزوني نيست. با بيان عدم توانايي مناطق شهري در جذب جمعيتي که به شهرها مهاجرت مي کنند، مناطق روستايي يکي از گزينه هايي است که در صورت تجهيز مي توانند بخشي از جمعيت مازاد را در خود جاي دهند و ضمن کاستن از مشکلات شهري، بستر مناسب تري را براي توزيع جمعيت فراهم آورند (رضواني، 1390). جايگاه روستا در فرآيندهاي توسعه  اقتصادي، اجتماعي و سياسي و در مقياس هاي محلي، منطقه اي، ملي، بين المللي و پيامدهاي توسعه نيافتگي مناطق روستايي چون فقر گسترده، نابرابري  فزاينده، رشد سريع جمعيت، بيکاري، مهاجرت، حاشيه نشيني شهري و غيره موجب توجه به توسعه‌روستايي و تقدم آن بر جامعه شهري گرديده است. از طرفي، محور بودن انسان در فرآيند توسعه، ضرورت توجه به مناطق روستايي که برخوردار از نيروي عظيم انساني هستند، انساني که هم به عنوان هدف توسعه و هم مهمترين ابزار توسعه محسوب مي شود را اهميت مي بخشد. در مناطق روستايي اين نيروي انساني به صورت سازمان نيافته و غيرمتمرکز وجود دارد، فرآيند و وضيعتي که شکسته شدن اراده و روحيه انساني را به دنبال دارد. اگر بهره برداري از نيروي کار مازاد در جوامع روستايي را به عنوان عنصري مؤثر در فرآيند توسعه ملي لحاظ گردد، نقش توسعه روستايي در فرآيند توسعه بايد جايگاه و اهميت خود را پيدا کند (ازکيا، 1384).فزون بر اين، حراست از هويت و توسعه فرهنگي ضرورت توجه به نقش و جايگاه روستاها در فرآيندهاي توسعه فرهنگي در مقياس محلي، منطقه اي، ملي و بين المللي را دو چندان مي کند و از طرف ديگر پيامدهاي توسعه نيافتگي مناطق روستايي از لحاظ فرهنگي ضرورت توجه به توسعه فرهنگي مناطق روستايي و حتي تقدم آن بر توسعه فرهنگي شهري را موجب شده است. توسعه نواحي روستايي از منظر حفظ ميراث فرهنگي نيز حائز اهميت است. بسياري از آثار و بناهاي باستاني و تاريخي کشور در نواحي روستايي قرار دارند. فزون بر اين، روستاييان مهمترين حافظان آداب، فرهنگ و سنن بومي کشورند. در اين فرهنگ، دانش بومي نيز نهفته است که با بهره گيري مناسب از آن و تلفيق آن با دانش جديد مي‌توان زمينه بهره برداري معقول و منطقي از منابع را فراهم آورد (رضواني، 1390).شواهد فراواني از نقش گسترده روستاييان در زندگي اجتماعي و سياسي وجود دارد. از نظر تاريخي دهقانان خود يکي از نيروهاي عمده ضد فئودالي در انقلاب فرانسه بودند و در فروپاشي نظام فئودالي نقشي مؤثر ايفا کردند. نقش دهقانان در جنبش هاي فاشيستي و ضد مدرنيستي قرن بيستم نيز چشم گير بوده است. در ايران، شورش هاي جسته گريخته دهقاني در سال هاي انقلاب مشروطه از جمله در سال 1287 در منطقه رشت رخ داد، همچنين شورش هاي مشابهي در قوچان، آذربايجان، بم و جيرفت به وقوع پيوست. جنبش جنگل نيز از يک ديدگاه شورش دهقاني بود. همچنين پس از شهريور 1320 مسئله اراضي- دهقاني دوباره توجه احزاب و سياست مداران را به خود جلب نمود و نيروهاي دهقاني در   حکومت هاي خود مختار نقش داشتند که پس از جنگ جهاني دوم در سال هاي 1324 در آذربايجان و کردستان تشکيل شد. در تحولات انقلاب سال 1357، نخست در چند مورد حمايت برخي از اقشار روستايي از رژيم شاه ظاهر شد، اما با گسترش جنبش انقلابي از ميان رفت (وثوقي و هاشمي، 1384).لزوم حفظ محيط  زيست و بهره برداري بهينه از منابع طبيعي از ضرورت هاي توسعه ي  روستايي است. روستاييان به دليل شيوه زندگي و نوع معيشت خود بهره برداران اصلي و مستقيم منابع طبيعي محسوب مي شوند و حدود 90 درصد از عرصه هاي طبيعي کشور را در اختيار دارند و از آنها بهره برداري مي کنند (مهدوي، 1377). با توجه به اهميت و ضرورت محيط -زيست و حفاظت از منابع طبيعي براي بقاء و تداوم و پايداري زندگي انسان، ارتقاء شرايط زندگي و معيشت در نواحي روستايي و تأمين نيازهاي اوليه و اساسي روستاييان از طريق برنامه ريزي توسعه ي  روستايي، زمينه حفاظت از محيط  زيست کشور را فراهم خواهد ساخت (رضواني، 1390).آسيب پذيري شديد روستاها در برابر سوانح و مخاطرات طبيعي از ديگر مسائل روستاهاي کشور است. کشور ايران جزء ده کشور اول حادثه خيز جهان است و هر ساله حوادث طبيعي مانند زلزله، سيل، رانش زمين و مانند آن خسارت مالي و جاني بسياري را بر روستاها و اقتصاد کشور تحميل مي کند (رضواني، 1390). توسعه روستايي جزئي از برنامه توسعه اي هرکشور محسوب مي-شود که موجب دگرگون سازي ساخت اجتماعي، اقتصادي بوده و عاملي در بهبود شرايط زندگي افراد کم درآمد ساکن روستا و خودکفايي آنان در روند توسعه کلان کشور مي باشد (اميني، 1388). به عبارت ديگر، روستا و جامعه روستايي بخش مهمي از جوامع در حال توسعه را تشکيل مي دهند. تجربه توسعه به-ويژه در اين گروه از جوامع نشان  مي دهد که توسعه روستايي نقش مهمي در رسيدن به اهداف توسعه در سطح ملي دارد، به-گونه اي که بسياري از صاحب نظران، توسعه ي  روستايي را موتورمحرکه توسعه کشورهاي جهان سوم به ويژه در مراحل توسعه بر شمرده اند و دست يابي به  آن را ضروري و اجتناب-ناپذير مي دانند (جمعه پور، 1386). تولن ، معتقد است که جهان سوم از طريق برنامه ريزي روستايي و توسعه  روستاها است که به توسعه دست مي يابد، نه از طريق بهره گيري از گسترش خيالي منافع توسعه شهرها در روستاها (ازکيا، 1384). ضرورت توجه به توسعه روستايي ناشي از ضرورت هاي توسعه کشاورزي، توزيع بهينه جمعيت، استفاده از ظرفيت هاي توليدي، بازسازي ظرفيت هاي توليدي، بازسازي اقتصادي کشور، عدالت اجتماعي، رفع فقر و محدوديت هاي اجتماعي مي باشد و همچنين عده ي زيادي از صاحب نظران، توسعه کشاورزي و روستايي را امر ناگزير توسعه ملي کشورهاي جهان سوم مي دانند، و معتقدند که بدون توسعه کشاورزي و روستايي، رشد صنعتي و ملي يا موفق نخواهد بود و يا اگر موفق باشد عدم تعادلي شديد در اقتصاد ايجاد خواهد کرد که موجب نابرابري، بيکاري و فقر گسترده مي شود (آسايش، 1388). به اين ترتيب از نظر تودارو توسعه ملي منوط به توسعه روستايي و توسعه  روستايي منوط به پيشرفت کشاورزي و توسعه هماهنگ روستايي و شهري است.در فرآيند برنامه ريزي و توسعه روستايي از لحاظ وضع موجود و سطح توسعه يافتگي بررسي تفاوت‌هاي محلي و ناحيه اي در زمينه توسعه، تبيين عوامل مؤثر در توسعه و نهايتاً تلاش براي حل مسائل و مشکلات و تأمين نيازها در راستاي تعديل نابرابري ها از اهميت ويژه اي برخوردار است. در اين راستا، شاخص هايي مانند راه، بهداشت و آموزش از جمله شاخص هايي هستند که مي توانند وضع برخورداري يا محروميت و فقر مناطق روستايي را نشان دهند (شعبان و بهل ،2000). شايان ذکر است که تدوين اصول نظامند توسعه روستايي قبل از هر چيز مستلزم شناخت توانايي ها، ظرفيت ها و استعدادهاي انساني و طبيعي هر واحد مناطق روستايي و از طرف ديگر آگاهي از محدوديت ها، تنگناها و نارسايي هاي آن است. لذا، تنها در سايه اين آگاهي هاست که مي توان اولويت هاي برنامه ريزي را در توسعه مناطق روستايي معين نمود و بر اساس آنها فرايند توسعه را در اين مناطق پي گيري کرد (خداپناه و بيگ محمدي، 1388). به طور کلي اهميت و ضرورت توجه به توسعه روستايي از جهات زير قابل بررسي است (مؤسسه توسعه روستايي ايران، 1381):   
 


 
فهرست مطالب:
فصل اول: مقدمه
1-1-اهميت موضوع
1-2- بيان مسئله
1-3- اهداف تحقيق
1-3-1- هدف کلي
1-3-2- اهداف اختصاصي
1-4- سؤالات تحقيق
فصل دوم: مباني نظري پژوهش و مرور پيشينه¬نگاشته-ها
2-1- تعاريف و مفاهيم
2-1-1- تعريف روستا
2-1-2- تعريف توسعه
2-1-3-توسعه روستايي و مفهوم آن
2-1-4- توسعه همه جانبه روستايي
2-1-4-1- توسعه فرهنگي
2-1-4-2- توسعه اجتماعي
2-1-4-3- توسعه اقتصادي
2-1-4-4- توسعه سياسي
2-1-4-5- توسعه انساني
2-1-5-توسعه پايدار
2-1- 6-توسعه-نيافتگي
2-2- آثار و پيامدهاي توسعه روستايي
2-2-1- اشتغال
2-2-2- جلوگيري از مهاجرت
2-3- تاريخچه توسعه روستايي در ايران
2-4- موانع توسعه روستايي در ايران
2-4-1- موانع ساختي
2-4-1-1-فقدان سيستم اصلاحات اراضي شايسته
2-4-1-2- مشکلات اداري اجرايي برنامه هاي عمراني
2-4-2- موانع اجتماعي
2-4-2-1 کاهش ميزان روستانشيني و جمعيت روستاها
2-4-2-2-کمبود فرصت هاي شغلي در مناطق روستايي و پايين بودن سطح درآمد روستاييان
2-4-3- کشاورزي و اقتصاد
2-4-3-1-عدم گسترش بخشنوين اقتصادي
2-4-4- تله محروميت
2-5- جايگاه توسعه روستايي در برنامه هاي توسعه ايران
2-5-1- جايگاه توسعه روستايي در برنامه هاي توسعه پيش از انقلاب
2-5-2- توسعه روستايي در برنامه هاي توسعه پس از انقلاب
2-6- راهبردهاي توسعه روستايي
2-6-1- راهبرد نيازهاي اساسي
2-6-2- راهبرد روستا شهر
2-6-3- الگوي عبيدالله خان
2-7- نظريه هاي توسعه نيافتگي
2-7-1- نظريه نوسازي
2-7-1-1-نظريه پردازان نظريه نوسازي
2-7-1-1-1-نظريه ساخت اجتماعي و رشد هوزليتز
2-7-1-1-2- نظريه لرنر
2-7-1-1-3- نظريه مراحل رشد روستو
2-7-1-1-4-شومپيتر
2-7-1-1-5- نظريه تفکيک ساختاري نيل اسملسر
2-7-1-1-6- نظريه خرده فرهنگ راجرز
2-7-1-1-7- نظريه روانشناختي هوزليتز و ديگران
2-7-2- نظريه وابستگي
2-7-2-1- نظريه پردازان وابستگي
2-7-2-1-1- فرانک
2-7-2-1-2- پل باران
2-7-2-1-3- کاردوزو
2-7-2-1- 4- نظريه دوسانتوس
2-8- نظريه انگيزه به پيشرفت
2-9- مطالعات تجربي پيرامون علل توسعه نيافتگي روستاهاي ايران
2-10- جمع بندي از مرور پيشينه نگاشته-ها
فصل سوم: مواد و روش-ها
3-1- معرفي منطقه مورد مطالعه
3-1-1- پيشينه ي تاريخي
3-1-2- جغرافياي طبيعي
3-1-2-1- موقعيت جغرافيايي استان کهگيلويه و بويراحمد
3 -1-2-2- شهرستان بويراحمد
3 -1-2-3- منطقه مارگون
3-2- روش تحقيق 
3-2-1- روش مورد استفاده در مرحله اول پژوهش: تعيين و تفکيک روستاهاي توسعه يافته و توسعه نيافته منطقه مورد مطالعه (بخش مارگون
3-2-1-1 روش-شناسي
3-2-1-2 جامعه و نمونه مرحله اول پژوهش
3-2-1-3- روش گردآوري داده ها در مرحله اول پژوهش
3-2-2- روش هاي مورد استفاده در مرحله دوم پژوهش: بررسي علل توسعه نيافتگي مناطق روستايي منطقه مورد مطالعه (بخش مارگون 
3-2-2-1- تحليل عاملي
3-2-2-1-1- جامعه و نمونه
3-2-2-1-2- ابزار گردآوري دادها
3-2-2-1-3- پايايي و روايي پرسش-نامه
3-2-2-1-3-1- اعتبار (روايي
3-2-2-1-3- 2-  اعتماد (پايايي
3-2-2-2- روش کيفي تئوري بنيادي
3-2-2-2-1- جامعه و نمونه
3-2-2-2-1-1- انواع نمونه گيري در تحقيقات کيفي
3-2-2-2-2- ابزار گردآوري دادها
3-2-2-2-3- اعتبار و پايايي تحقيق
3-3- نحوه تجزيه و تحليل داده ها در کل مراحل پژوهش
3-4- تعاريف مفهومي و عملياتي متغيرهاي پژوهش
3-4-1- روستا 
3-4-2- خانوار معمولي
3-4-3- سرپرست خانوار
3-4-4- ويژگي هاي فردي
3-4-4- 1- جنس
3-4-4-2- سن
3-4-4- 3- وضعيت تأهل
3-4-4- 4- سطح سواد
3-4-4-5- شغل
3-4-3- توسعه 66
3-4-4- توسعه نيافتگي
فصل چهارم: يافته ها و بحث
4-1- مقدمه 
4-2- يافته هاي مربوط به مرحله اول پژوهش: رتبه بندي و سطح-بندي مناطق روستايي منطقه مورد مطالعه
 4-2-1- يافته هاي حاصل از اسکالوگرام 
4-2-1-1- رتبه بندي روستاهاي بخش مارگون
4-2-1-2- سطح بندي و سلسله مراتب سکونتگاه¬هاي روستايي منطقه مورد مطالعه
4-3- بخش دوم پژوهش: تعيين علل توسعه¬نيافتگي روستاهاي بخش مارگون
4-3-1- يافته هاي توصيفي
4-3-1-1- ويژگي هاي سن و جنس افراد
4-3-1-2- سطح تحصيلات
4-3-1-3- شغل افراد مورد مطالعه
4-3-1-4- ويژگي هاي فردي در روستاهاي توسعه-نيافته
4-3-1-5- ويژگي هاي فردي در روستاهاي توسعه-يافته
4-3-2- تحليل عاملي علل توسعه نيافتگي مناطق روستايي
4-3-3-2- مقايسه ميانگين بين دو گروه توسعه يافته و توسعه نيافته
4-2-3-2-1- عامل اجتماعي
4-2-3-2-2- مالي و اعتباري
4-2-3 -2-3- فردي (شخصيتي
4-2-3 -2-4- مشارکتي
4-2-3 -2-5-زيربنايي
4-2-3 -2-6-نگرشي (ايستاري) 
4-2-3 -2-7- اخلاقي
4-2-3 -2-8- رضايتي
4-2-3 -2-9- مديريتي
4-2-3-2-10- اقتصادي
4-2-3 -2- 11- مقايسه عوامل کلي توسعه-نيافتگي
4-2-3- يافته هاي حاصل از تابع تشخيص: تعيين مدل پيش بيني کننده توسعه
4-2-4-  يافته هاي حاصل از روش کيفي نظريه بنيادي
4-2-4- 1- کدگذاري باز
4-2-4- 1- کدگذاري محوري
4-2-4-3- کدگذاري انتخابي و طراحي مدل
4-2-4- 4- خط سير داستاني
فصل پنجم: نتيجه گيري و پيشنهادها
 5-1- مقدمه 
 5-2- نتيجه-گيري 
5-2-1- نتايج مرحله اول:  تعيين روستاهاي توسعه يافته و توسعه-نيافته
5-2-2- نتايج مرحله دوم پژوهش: علل توسعه نيافتگي مناطق روستايي منطقه مورد مطالعه
5-2-2-1- نتايج حاصل از تحليل عاملي
5-2-2-2- نتايج حاصل از تابع تشخيص
5-2-2-2- نتايج حاصل از تئوري بنيادي
5-3- پيشنهادها 
منابع 

 
فهرست جدول‌ها
جدول 2-1- راهبردهاي توسعه روستايي
جدول 3-1- تعداد روستاهاي بالاي بيست خانوار بخش مارگون
جدول3-2- جامعه آماري و حجم نمونه
جدول 3-3- مقدار آماره KMO و آزمون بارتلت 
جدول 3-4- فرايند کلي ساخت نظريه بنيادي
جدول 3-5- شاخص هاي مورد استفاده در پژوهش
جدول 4-1- رتبه بندي مناطق  روستايي بر اساس مدل اسکالوگرام
جدول 4-2- سطح بندي و سلسله مراتب سکونتگاه هاي رو ستايي بخش مارگون
جدول 4-3- مشخصات سن و جنس نمونه مورد مطالعه
جدول 4-4- سطح تحصيلات مورد مطالعه
جدول 4-5- شغل افراد مورد مطالعه
جدول 4- 6- توزيع فراواني  بر حسب ويژگي هاي فردي در روستاهاي توسعه-نيافته
جدول 4-7- ويژگي هاي فردي روستاهاي توسعه-يافته
جدول 4-8 - تحليل عاملي عوامل توسعه نيافتگي روستاهاي شهرستان بويراحمد
جدول4-9 - تعداد عامل هاي استخراج شده و سهم هر يک از آن-ها
جدول 4-10- مقايسه مؤلفه هاي اجتماعي در روستاهاي توسعه يافته و توسعه-نيافته
جدول 4-11- مقايسه مؤلفه هاي مالي و اعتباري در روستاهاي توسعه يافته و توسعه-نيافته
جدول 4- 12- مقايسه مؤلفه هاي فردي (شخصيتي) در روستاهاي توسعه يافته و توسعه-نيافته
جدول 4- 13- مقايسه مؤلفه هاي مشارکتي در روستاهاي توسعه يافته و توسعه-نيافته
جدول 4-14¬- مقايسه مؤلفه هاي زيربنايي در روستاهاي توسعه يافته و توسعه-نيافته
جدول 4-15- مقايسه مؤلفه هاي نگرشي در روستاهاي توسعه يافته و توسعه-نيافته
جدول 4-16- مقايسه مؤلفه هاي صداقت در روستاهاي توسعه يافته و توسعه-نيافته
جدول 4-17- مقايسه مؤلفه هاي رضايتي در روستاهاي توسعه يافته و توسعه-نيافته
جدول 4-18- مقايسه مؤلفه هاي نهادي و مديريتي در روستاهاي توسعه يافته و توسعه-نيافته
جدول 4-19- مقايسه مؤلفه هاي اقتصادي در روستاهاي توسعه يافته و توسعه نيافته
جدول 4-20- مقايسه ميانگين ها عوامل کلي توسعه نيافتگي در روستاهاي توسعه يافته و توسعه-نيافته
جدول 4-21- معني داري تابع تشخيص
جدول 4-22- نتايج حاصل از تحليل مميزي
جدول4-23- مفهوم سازي دادههاي حاصل از تئوري بنيادي
جدول4-24- ساخت طبقات گسترده
فهرست شكل¬ها و نمودارها

عنوان                                                                                                                                صفحه                
شکل 2-1- متغيرهاي فرهنگي پيش برنده توسعه فرهنگي
شکل 2- 2- شاخص اقتصادي  و اجتماعي توسعه و نحوه ارتباط آنها باهم
شکل 2-3- جنبه هاي توسعه پايدار از ديد
شکل 2-4- تله محروميت
شکل 2-5- سلسله مراتب هرم توسعه
شکل 2-6- حوزهاي نظريه نوسازي
شکل 3-1- موقعيت جغرافيايي استان کهکيلويه و بويراحمد
شکل 3-2- موقعيت شهرستان بويراحمد در استان کهکيلويه و بويراحمد
شکل 3-3- موقعيت منطقه¬ي مارگون در استان کهکيلويه و بويراحمد
شکل 3-4- مدل مفهومي-  نشانه
شکل 3-5- مدل پارادايمي در نظريه بنيادي
شکل 4-1 مدل پارادايمي پژوهش
شکل4-2-مدل نهايي پژوهش
 
   
                                                          
دسته بندی: علوم انسانی » علوم اجتماعی

تعداد مشاهده: 2576 مشاهده

فرمت فایل دانلودی:.zip

فرمت فایل اصلی: docx

تعداد صفحات: 107

حجم فایل:1,388 کیلوبایت

 قیمت: 35,000 تومان
پس از پرداخت، لینک دانلود فایل برای شما نشان داده می شود.   پرداخت و دریافت فایل